یادداشت | چوب "کمکاری مسئولان" روی تن طلاب
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، سال گذشته در چنین ایامی خبر ناگواری در میان اخبار منتشر شد. یک روحانی در یکی از ایستگاههای متروی تهران به ضرب چاقوی یک فرد مجروح شد و به خاطر شدت آسیبهای وارده، به شهادت رسید.
ضارب در بیان دلیل این اقدام وحشیانه خود گفته بود، به خاطر مشکلات مالی به برخی نهادها همچون مجلس مراجعه کرده و هنگامی به کارش رسیدگی نشده، تصمیم گرفته اولین مسوولی که می بیند را با چاقو بزند! لذا وقتی با مرحوم بحری مواجه می شود و چون تصور می کند او یکی از مسوولین است او را مورد حمله قرار می دهد!
شهید بحری، یک امام جماعت مردمی و استاد دانشگاه بود و به گفته اهل محل و دانشگاه او فردی مهربان و آرام و متواضع بوده است! اکنون پس از یک سال قاتل ایشان به بهانه اینکه اختلال روانی دارد از برخورد جدی رهانیده شده است!
روز هشتم محرم، خبر ناگواری دیگری به قلبها نشست. محمد تولایی روحانی مظلوم مشهدی که چند روز قبل توسط فردی با چاقو آسیب دیده بود که به لقای الهی پیوست. اینک سه فرزند صغیر یتیم شده اند و پدرشان را به خاطر کینه یا عصبانیت فردی جاهل از دست داده اند. تولایی و بحری نه امر به معروف کرده اند و نه در امور کسی دخالت داشته اند.
چندی قبل نیز فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که یک روحانی جوان دست فرزند خردسالش را گرفته و مردی با داد و فریاد علیه اوضاع آشفته مملکت اعتراض می کند و گویا چون او فقط به این دلیل که عمامه به سر مسبب مشکلات کشور است.
این حوادث تلخ یقینا معلول علل گوناگون و متعددی است اما یک دلیل احتمالی که می توان برای این دست حوادث برگزید، تعمیم نادرست و نتیجه گیری غلط برخی مردم است.
مردم در عملکرد برخی مسئولان و روحانیون صاحب منصب؛ اشرافیت و دروغ و کم کاری و بی عرضه گی و نقص می بینند و آن را به همه طلاب و روحانیت تعمیم می دهند و نتیجه می گیرند علت مشکلات زندگی آنها و فقر و نابسامانی حوزه و روحانیت است!
در این بین شایعات و گفته های کذب برخی افراد در مورد بودجه حوزه و حقوق طلاب مزید بر عصبانیت مردم می شود.
مردم وقتی می بینند یک عمامه به سر وعده های سر خرمن می دهد و در برابر دیدگان آنها آماری می دهد که با وضع جیب و سفره آنها فرسنگها فاصله دارد حق دارند خشمگین شوند. اما مع الاسف برخی این خشم را به غلط ترین وجه بروز می دهند و به طلاب و روحانیتی فشار می آورند که غالبا سطح زندگی از طبقه متوسط و پایین جامعه است.
خوب است برخی از این مسوولین گه گداری بدون حاجب و حجاب بین مردم بروند!
وقتی دبیر شورای امنیت ملی تاکید دارد که امنیت کشور تا حدی بالاست که مسوولین نیاز به محافظ های این چنینی ندارند چرا این سامانه تغییر نمی کند؟
گاه به ذهن انسان خطور می کند، این محافظان نه برای محافظت از ترور یا حملات دشمنان بلکه در برخی موارد برای جلوگیری از حملات مردمِ ناراضی است!
اما این میان غالب طلاب و روحانیون چه کنند که هنگامی که از دولت مطالبه و انتقاد می کنند مورد حمله و شکایت دولتیان واقع می شوند و از سوی دیگر باید ناسزا و هجوم برخی مردم را نه آنکه تحمل که به جان و خون ببینند!؟
این گونه حوادث اگر چه اندک است اما ریشه یابی و تعمیق در آن لازم است و کم آن هم ناگوار و جانگذار است.
البته این نکته را نباید مورد غفلت داد که قاطبه مردم حامی و ارادتمند روحانیت هستند، نمونه روشن آن جلسات و مراسمات ماه محرم است که مردم در تکایا و هیأتها ارتباط وثیق و عميقی با روحانیون دارند و همچنان مردمی ترین نهاد، روحانیت است.
با وجود این، انتظار آن است دستگاههای ذی ربط با کسانی که موجبات ناامنی می شوند برخورد جدی و شدید نماید. این یک تقاضا از باب تعصب صنفی نیست؛ بلکه قشر مظلوم روحانیت مانند قاتلان و تروریستها حامی خارجی ندارد تا در این وقایع زوزه دفاع از حقوق بشرشان بلند شود.. سلبریتی هایی که برای کبوتر و پروانه اشک ریزانند، برای چنین حوادثی معمولا ساکتند و موضعی ندارند. سایتها و روزنامه ها هم مشغول زد و خوردهای سیاسی و جناحی هستند و اگر موضوعی در این دایره نگنجد برایشان مهم نیست.
قلب محمد، تیر خورد و ایستاد تا شاید برخی روحانی نماها به خود بیایند./۹۱۸/ی۷۰۳/س
مهدی عامری